[ و فرمود : ] آن که به عیب خود نگریست ، ننگریست که عیب دیگرى چیست ، و آن که به روزى خدا خرسندى نمود ، بر آنچه از دستش رفت اندوهگین نبود ، و آن که تیغ ستم آهیخت ، خون خود بدان بریخت ، و آن که در کارها خود را به رنج انداخت ، خویشتن را هلاک ساخت ، و آن که بىپروا به موجها در شد غرق گردید ، و آن که به جایهاى بدنام در آمد بدنامى کشید ، و هر که پر گفت راه خطا بسیار پویید ، و آن که بسیار خطا کرد شرم او کم ، و آن که شرمش کم پارسایىاش اندک هم ، و آن که پارسایىاش اندک ، دلش مرده است ، و آن که دلش مرده است راه به دوزخ برده . و آن که به زشتیهاى مردم نگرد و آن را ناپسند انگارد سپس چنان زشتى را براى خود روا دارد نادانى است و چون و چرایى در نادانى او نیست ، و قناعت مالى است که پایان نیابد ، و آن که یاد مرگ بسیار کند ، از دنیا به اندک خشنود شود ، و آن که دانست گفتارش از کردارش به حساب آید ، جز در آنچه به کار اوست زبان نگشاید . [نهج البلاغه]
ما دو تاییم.....!
دو تا دوستیم، دو تا دانشجوییم، دو تا (تقریبا) ترم بالاییم، دو تا دانشگاه آزادی ایم، دو تا جوجه آرشیتکتیم، دو تا همسایه ایم!
دو تا میوه ایم: یه هلو - یه لیمو !! ؛)
ورود به بخش مدیریت
ــاهـو
با سرعتی بینظیر و باورنکردنی متن یادداشتها و پیامها را بکاوید!