سفارش تبلیغ
صبا ویژن

[ و گفته‏اند چون از صفّین به کوفه بازگشت به شبامیان گذشت و آواز گریه زنان را بر کشتگان صفین شنود . حرب پسر شرحبیل شبامى که از مهتران مردم خود بود به سوى حضرتش آمد . امام فرمود : ] چنانکه مى‏شنوم زنان شما بر شما دست یافته‏اند چرا آنان را از افغان باز نمى‏دارید ؟ [ حرب پیاده به راه افتاد و امام سواره بود ، او را فرمود : ] بازگرد که پیاده رفتن چون تویى با چون من موجب فریفته شدن والى است و خوارى مؤمن . [نهج البلاغه]

برای آیناز عزیزم - اندر باب دانشگاه و اینا
نویسنده :  

 

کنار پنجره بودم و به بازگشت کلاغای سیاه به لونشون نگاه می کردم.     معلق و رها در فضا... در غروبی بارانی...

نمیدونم چرا و چطور به یادش افتادم. به یاد ماههای گذشته... به یاد اشکها، لبخندها و چشمهای شفافش... به یاد معصومیت نگاهش...

به یاد او...

تلفن که زنگ زد، او بود. این بار با لبخندی بر صدایش! با لحنی که خاص خودش بود. خوشحال بود. خوشحال از موفقیت... موفقیت یک ایرانی، یک دوست.حسودیم شد به دل پاکش و معصومیت روح بزرگش.

هیچکس نداند، من که میدانم که به تقدس گل رز ایمان دارد. من که میدانم شفافیت و برق نگاهش از پاکی اشکهای روان اوست...

من که میدانم که او عاشق دوست داشتن است....

من که میدانم...

 

هلو

 


- پنج شنبه 83/9/19 ساعت 6:3 عصر

فهرست
385416 :کل بازدیدها
156 :بازدید امروز
موضوعات وبلاگ
لوگوی خودم
برای آیناز عزیزم - اندر باب دانشگاه و اینا
جستجوی وبلاگ من
 :جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

لوگوی دوستان
لینک دوستان
آوای آشنا
اشتراک
 
آرشیو
پاییز 1383
طراح قالب