سفارش تبلیغ
صبا ویژن

[ و گفته‏اند که در روزگار خلافت عمر بن خطاب از زیور کعبه و فراوانى آن نزد وى سخن رفت ، گروهى گفتند اگر آن را به فروش رسانى و به بهایش سپاه مسلمانان را آماده گردانى ثوابش بیشتر است . کعبه را چه نیاز به زیور است ؟ عمر قصد چنین کار کرد و از امیر المؤمنین پرسید ، فرمود : ] [ قرآن بر پیامبر ( ص ) نازل گردید و مالها چهار قسم بود : مالهاى مسلمانان که آن را به سهم هر یک میان میراث بران قسمت نمود . و غنیمت جنگى که آن را بر مستحقانش توزیع فرمود . و خمس که آن را در جایى که باید نهاد . و صدقات که خدا آن را در مصرفهاى معین قرار داد . در آن روز کعبه زیور داشت و خدا آن را بدان حال که بود گذاشت . آن را از روى فراموشى رها ننمود و جایش بر خدا پوشیده نبود . تو نیز آن را در جایى بنه که خدا و پیامبر او مقرر فرمود . [ عمر گفت اگر تو نبودى رسوا مى‏شدیم و زیور را به حال خود گذارد . ] [نهج البلاغه]

ما و دانشگاه و اینا...! - اندر باب دانشگاه و اینا
نویسنده :  

ماجرا از اونجا شروع شد که یه روز قشنگ پاییزی سر کلاس دانشگاه نشسته بودیم. مثلا کرکسیون (اصطلاح معمارا به معنی تبادل نظر با استاد) دسته جمعی بود. همه مشغول بودن.... که

 ــ « من چقدر دستشویی دارم! » یکی از بچه ها گفت.

ما جلوی استاد به روی خودمون نیاوردیم که دیدیم، نخیـــــــــــر! دوباره با عجز و ناتوانی، بلندتر گفت: « وای! من چقدر دستشویی دارم!!» ...... تا اینکه بالاخره یکی از بچه ها تکونش داد و گفت:« ضایــــــــــــــــع! تابلـــــــــــــــو! همه فهمیدن! »

با تعجب جواب داد: « وا، مگه چیه! خوب تو پلان ساختمونم خیلی دستشویی گذاشتم!!! »

و اینچنین بود که ما این اتفاق رو به فال نیک گرفته و تصمیم بر آن شد که ما دو تا سوتیها و شوتیها و وقایع دانشگاه رو در قالب یه وبلاگ بنویسیم!

و این یک آغاز بود....


 


- دوشنبه 83/9/16 ساعت 1:23 عصر

فهرست
339420 :کل بازدیدها
59 :بازدید امروز
موضوعات وبلاگ
لوگوی خودم
ما و دانشگاه و اینا...! - اندر باب دانشگاه و اینا
جستجوی وبلاگ من
 :جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

لوگوی دوستان
لینک دوستان
آوای آشنا
اشتراک
 
آرشیو
پاییز 1383
طراح قالب